سیراب کردن لشکر دشمن
هنگامی که «حر» با هزار سوار به سپاه امام حسین علیه السلام رسید و آنان جلوی حضرت و اصحاب او را گرفتند، هوا بسیار گرم، و لشکر حر بسیار خسته و تشنه شده بود. حضرت سید الشهداء علیه السلام وقتی آثار تشنگی را در آن ها دید، به اصحاب و فرزندانش فرمود:
به آن ها آب دهید و سیرابشان کنید و به اسب های آن ها نیز آب بدهید.
اصحاب، ظرف ها را پر از آب نموده و به لشکر حُر آب دادند و آن ها را
سیراب کردند؛ سپس به اسب ها و چهار پایان آن ها هم آب دادند.
«علی بن طعان محاربی» می گوید: من آخرین نفر از لشکر حر بودم که به آن جا رسیدم و بسیار تشنه بودم و اسبم نیز بسیار تشنه بود. هنگامی که امام حسین علیه السلام حالت عطش من و اسبم را دید، فرمود:
برو آن شتری را که بارِ او آب است بخوابان و آب بنوش.
وقتی مَشک آب را برداشته و خواستم بیاشامم، آب از دهانه ی مشک می ریخت؛ حضرت فرمود:
لبِ مشک را برگردان.
من چون بسیار تشنه و خسته بودم نمی توانستم لبِ مشک را برگردانم و گفتم: نمی توانم؟
وقتی حضرت این را شنید برخاست و لب مشک را برگردانید و من و اسبم را سیراب کرد.(۱)
۱- ارشاد مفید، ج۲، ص۷۸.